تاب هجران (2)
سفارش کرد پیغمبر به امت زِ قرآن بود و دیگر شد زِ عترت
تمسک جو زِ این هر دو حقیقت زِ توفیق خدا یابی اطاعت
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
به قرآن رو بجو در سوره کوثر شناسی قدر آن زهرای اطهر
معّرف شد خدای حیِّ داور هر آنکس منکر آمد، گشت کافر
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
سفارش های پیغمبر به زهرا نشد اجرا و زان گشتند گمراه
نموده بعدِ پیغمبر جفاها همان قومِ دغای بی سر و پا
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
بر آن شد از گناهِ خویش سرکش عُمَر شد در گناهانش شریکش
حسین شد کشته میدانم زِ ظلمش تجاوز کرد، شد دوزخ نصیبش
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
به صدق و راستی با قلب صافی نُنزّل را من القرآن بخوانی
شفاء و رحمت آنرا بدانی زِ درد و رنج می یابی رهایی
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
به مسجد رفت زهرا کرد ایراد خطابه آتشین بر قوم چون عاد
بزد بر مشرکان از غیظ فریاد که بودند بدتر از نمرود و شدّاد
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
بگویم ظلمِ اعدا را نما گوش زِ سیلیِ عُمَر زهرا شد از هوش
سفارش های پیغمبر فراموش نمود و شد تبار حق هم آغوش
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
تو گو بهرِ چه آن زهرای اطهر که بودی نورِ چشمانِ پیغمبر
که مخفی قبرِ او شد ای برادر بدی از امّت بابش پیغمبر
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
چه غم دارم دِگر از روزِ محشر شفیعم احمد و زهرای اطهر
علی و نسل او باشند یاور که باشند عروة الوثقیِ داور
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
پیغمبر گر شفیع است غصّه از چیست زِ حق لا تقنطوا این آیه بر کیست
زِ حق ترضی، یا حمد گویی از چیست شفیعِ هستی دان، غیر او نیست
زِ بسم الله نویسم نام یزدان تو خود دانی ندارم تاب هجران
دیوان شهید- صفحات 119 و 120
توسط : شهید علی طاهریان